زمان تقریبی مطالعه: ۶ دقیقه
زوال سلیقه یا ابتذال انتخاب؟ نگاهی به فروپاشی ذائقه فرهنگی
مقدمه
در روزگاری نهچندان دور، واژههایی چون «ذوق»، «سلیقه»، و «هنر» بار معنایی سنگینی داشتند. هنرمند مسئول بود، مخاطب منتقد بود، و اثر هنری نهفقط برای دیده شدن، بلکه برای «دیدن» ساخته میشد. اما امروز، در هجوم پرشتاب صداها، تصویرها و محتواهای ویروسی، این سؤال جدیتر از همیشه پیش روی ماست: آیا ذائقه فرهنگی جامعه فروپاشیده یا صرفاً انتخابهایمان به سمت ابتذال چرخیده است؟
از فالشخوانی تا فالو کردن
در روزگاری که صحت صدا جای خود را به شهرت صدا داده، بسیاری از اجراهای زنده، نه تنها فاقد زیبایی موسیقاییاند، بلکه حتی استانداردهای ابتدایی خوانندگی را هم رعایت نمیکنند. کنسرتهایی با سالنهای مملو از تماشاچی، اما بدون کمترین احترام به گوش مخاطب. گویی در این سیر معکوس، «شنیدن» مهم نیست، فقط «بودن در لحظه» مهم است.
مخاطبی که نه آموزش موسیقایی دیده، نه ابزار تشخیص زیبایی و کیفیت را دارد، اسیر ضربآهنگهایی میشود که صرفاً برای تحریک هیجان ساخته شدهاند. نه محتوا دارند، نه معنا، نه اصالت.
وقتی پیام، جنسیت است و نه اندیشه
در بخشی دیگر از این منظومه ابتذال، محتوای آثار بهشکلی فزاینده «سطحی، مصرفی و جنسیتزده» شدهاند. آهنگهایی که در آن، زن یا مرد، نه بهعنوان یک انسان، بلکه بهمثابه یک ابزار مصرفی تصویر میشود. پیام این آثار، نه عشق است، نه اعتراض، نه تعمق، بلکه تکرار بیوقفهی کلیشههاییست که مخاطب را در سطح نگاه میدارد.
و بدتر آنکه این آثار نه در حاشیه، بلکه در مرکز توجهاند. میلیاردها بازدید، میلیونها دنبالکننده، و دهها هزار نفر در صف بلیت کنسرت.
آیا مقصر هنرمند است یا مخاطب؟
پرسشی که باید بیپرده از خود بپرسیم این است: آیا این سقوط، محصول خواست هنرمند است یا انتخاب مخاطب؟ آیا هنرمند، ابتذال را تزریق کرده یا فقط انعکاس داده؟ و از همه مهمتر: اگر مخاطب نخواهد، آیا این جریان ادامه مییابد؟
راه بازگشت از مسیر آموزش و آگاهی میگذرد
برای نجات ذائقه فرهنگی، صرف نقد کافی نیست. آموزش عمومی موسیقی، آشنایی با ادبیات، تقویت تفکر انتقادی، و ترویج رسانههای متعهد، میتواند بار دیگر «سلیقه» را به جایگاه شایستهاش بازگرداند.
کلام پایانی
آنچه امروز در عرصه موسیقی، محتوا و فرهنگ عامه شاهدش هستیم، نه فقط یک مسئله هنری، بلکه یک هشدار اجتماعی است. ذائقه اگر فروبپاشد، فرهنگ از معنا تهی میشود. و اگر انتخابهایمان از آگاهی تهی باشد، «ابتذال» نه استثناء، که قاعده میشود.
بیاییم سلیقه را دوباره معنا کنیم.
نظر بدهید